قبلا خاطره ای از دیدار با حضرت علامه عرض کرده بودم

نکته ای که درآن دیدار برایم جالب بود این هست که:

وقتی شروع به صحبت فرمودند ازمن سوآل کردند که ازکجامیآیید ومن نام روستای خودم را گفتم وایشان کمی متواضعانه ابرازشرمندگی فرمودند وگفتند: زحمت کشیدید خسته شدید

وبعد بمن فرمودند:

تابستان را زیاد اونورا نمونید

شما مثل من بچه کوهستانیدوحیف است که اینجانباشیدوازفضای سالم اینجااستفاده نکنید

آنجاهوارطوبتی وشرجیست وبرای ماها که بچه کوهیم مضراست

(بادست مبارکشان اشاره به آمل کردند درحالیکه من اصلا به ایشان نگفتم که زمستان رابرای تحصیل آمل هستم)

بعد فرمودند:سعی کنیددراین کوهها بگردید آثارصنع خداراببینید

ای کاش من هم مثل شما جوان بودم نشاط ونیرو داشتم ومیرفتم دردل این کوهها