الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت علی بن ابیطالب
مسجد مدینه اوائل طوری بود که درب خانه بسیاری از اصحاب بطرف مسجد باز میشد وآنها ازطریق مسجد رفت وآمد میکردند تااینکه فرمان الهی رسید که همه در ها باید بسته شود مگر درب خانه علی[۱]
همه قبول کردند اما ابوبکر اصرار میکرد که درب خانه اش بسته نشود و پیامبر تاکید کرد که امر الهی است وبایدتحقق پذیرد سرانجام ابوبکر قانع شدکه پنجره ویادریچه ای بسمت مسجدبازکند و بازهم پیامبر نپذیرفت بالاخره ابوبکر کوتاه نیامد و سوراخی باانگشتش در دیوار ایجادکرد و ازآن سوراخ کاملا پیامبررازیر نظر داشت !!!!
به این آیه توجه کنیم:
وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبيناً (الأحزاب : 36 )
هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است
فضائل علی ع از نگاه عمر
ابو بکر محمدبن جعفرالمطیری و ابو اللیث نصربن محمد السمرقندی الحنفی در کتاب مجالس و محمد بن عبد الرحمن ذهبی در ریاض النضره و مولی علی متقی در کنزالعمال و ابن صباغ مالکی در ص 125 فصول المهمه نقل از خصائص و شیخ سلیمان بلخی حنفی در ینابیع الموده و ابن ابی الحدید در ص 258 جلد سوم شرح نهج البلاغه از نقض العثمانیه شیخ ابو جعفر اسکافی با مختصر اختلافی در الفاظ از ابن عباس نقل میکند که گفت:
روزی عمر بن الخطاب گفت:
من و ابو عبیده جراح و عده ای از اصحاب حاضر بودیم رسول اکرم بر علی تکیه داده بود تا آنکه بر شانه های علی زد و فرمود:
تو اولین مومنین هستی ازحیث ایمان
و اولین مسلمین هستی ازحیث اسلام
تو برای من بمنزله هارون هستی
و دروغ گفته است کسی که گمان میکند مرا دوست دارد در حالی که تو را دشمن است[۲]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱] :
همین حدیث را متقی هندی در کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال (15/274، 297) به روایت ابن ابی شبیه از امیرالمؤمنین (ع) و ابن حجر هیثمی در الصواعق المحرقه به روایت از ابویعلی و محب طبری در الریاض النضرة (2/192) ثبت کرده اند؛ 3) احمد بن علی نسائی در خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (73) از بشار بن بندار بصری و او از محمد بن جعفر و او از عوف و عوف از میمون ابی عبدالله و او از زید بن ارقم چنین روایت کرده است: «کان لنفر من اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم ابواب شارعة فی المسجد. فقال رسول الله صلی الله علیه و سلم یوما: سدوا هذه الابواب الا باب علی. فتکلم فی ذلک الناس. فقام رسول الله صلی الله علیه و سلم فحمد الله و اثنی علیه ثم قال: اما بعد فانی امرت بسد هذه الابواب غیر باب علی و قال فیه قائلکم و الله ما سددته و لا فتحته و لکنی امرت فاتبعته» یعنی: در خانه چند نفر از اصحاب رسول الله (ص) به مسجد باز می شد (و از آن رفت وآمد می کردند) روزی پیغمبر امر کرد و جز در خانه علی همه آن درها را مسدود کنند. پس مردم در این باره حرفها زدند. از این رو رسول الله (ص) برخاست و بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: به من امر شده است همه این درها را غیر از در خانه علی ببندم. در این باره بعض شما حرفهایی زده اید. به خدا سوگند که من هیچ دری را مسدود نکردم و هیچ دری را نگشودم. لیکن به من امری شد و از آن پیروی کردم.
[۲] :
انا و ابوبکر و ابو عبیده بن الجراح و نفر من اصحاب رسول الله و هو متکی علی علی بن ابیطالب حتی ضرب بیده منکبیه ثم قال انت یا علی اول المومنین ایمانا و اولهم اسلاما ثم قال انت منی بمنزله هارون من موسی و کذب علی من زعم انه یحبنی و یبغضک