آفت حضور زن در عرصه اجتماع - 1
جنس مرد وساختار وجودي او طوريست كه به جزئيات كمتر و يا اصلا توجه نميكند و به كليات توجه داردچون بايد اجتماع را مديريت كندوتوجه به ريزه كاريهااوراازكارهاي بزرگ بازميدارد
اما
جنس زن طوريست كه به جرئيات توجه ميكند وكمتر يااصلا به كليات توجهي نداردچون بايد مربي شود وفرزندان را تربيت كندلذاتوجه به جزئيات براي او ضروريست
(زياداتفاق مي افتد شخصي ازكنارزن ومردي عبور ميكند مرد فقط بياددارد شخصي ازآنجاگذشت امازن رنگ لباس حتي كفش و مدل موي اورا بخاطر مي سپارد
زن به ريزه كاريهاي نظافت زندگي مي پردازد اما مرداني كه مجردي زندگي ميكنندپس ازمدتي باظروف كثيف روبروست اطاقش نامنظم است گوشه هاي اتاقش را گردوخاك گرفته و... )
بااين توضيح
حال اگر اين زن وارد عرصه اجتماع و مسووليتهاي كلان در جامعه بشود دو حالت دارد:
1-اگر همان خصلت اصيل جزئي نگري را داشته باشد بخودش فشار ميآورد و ميشكندوچون باهمكاران مرد روبروست كه دركش نميكنند واموري كه برايش مهم است را وقعي نمي نهندداراي روحيه مرد ستيزي ميشود و به اين نتيجه ميرسد كه مردان عرضه هيچكاري را ندارند
2-اگرمثل مردان عمل كند توجه به جزئيات را رهاكند ومثل مردان به اموركلي توجه كند خصلت زنانه خودراازدست ميدهد وديگرمربي و تربيت كننده خوبي نيست و ديگر زن نيست
جهان چون چشم و خط و خال وابروست كه هرچيزي بجاي خويش نيكوست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عجب جراتی پیداکردیم ما