تکذیب چند خبر در مورد خودم

چندروزپیش ناگهان واز روی کنجکاوی در جستجوگر گوگل نام خودم رو تایپ و سرچ کردم

طبیعتانام وبلاگهای من و جاهاییکه بانام خودم نظردادم ونیز عزیزانی که نام وبلاگ مرالینک کردند مشاهده شد

اماچند خبر بانام من در فضای نت موجود است که برای خودم جالب بود

----مثلا تبیان دراین لینک http://www.tebyan-babol.ir/main.asp?id=23705 خبری را با عکس من درج کرده که من هرگز به آن مجتمع یادبیرستان نرفتم وحتی یکبار هم آنجا سخنرانی نکردم فقط ۱۰ روز قبل ازمن جهت سخنرانی دعوت کردند که من نپذیرفتم

-----یا مثلا بازهم تبیان در این لینک http://www.tebyan-babol.ir/main.asp?id=21823  خبری را درج میکند که اصل خبر درست است ولی مطالبی را که از حقیر بعنوان موضوع یا مطالب سخنرانی درج کرده کذب محض است واینگونه سخنانی را هیچگاه حتی یکبار نگفتم (البته محض اطمینان خاطریکبارتمام سخنرانیهای ضبط شده خود در ماه محرم ۸۸ را گوش کردم وچنین چیزی نگفتم)

حقیرازوقتی سخنرانی راشروع کردم تمام سخنرانیهای رسمی و غیررسمی خودم راضبط کرده ومیکنم حتی سخنرانیهای ۵ دقیقه ای خودم را دارم چه زمانیکه بانوارکاست وضبط صوت کوچک بوده و چه حالا که باموبایل اینکارراانجام میدهم

-----یامثلا در این لینک http://www.parset.com/News/ShowNews.aspx?Code=483531 که به نقل از خبر گزاری ایکنا گزارش میدهد اصل خبر درست است ولی مطالب و موضوعاتی که مطرح میکند بنده نه اینجا ونه هیچ جای دیگر چنین صحبتهایی نکردم بلکه تماما در مورد ارزش حضور زن در منزل صحبت کردم وهیچ صحبتی در مورد حجاب نداشتم

-----ودر این لینک http://salazaramol.blogfa.com/post-2.aspx نیز در فراز آخرش مطلبی را بر نوشتارم اضافه کرده بودند که باتذکر بنده اصلاح شد

اخیرا گویا بنام بنده در بعضی از وبلاگها نظر درج میکنند که از مدیران وبلاگ انتظار میرود اگر برایشان نامانوس یا عجیب بود حتما از اینجانب سوآل کنند

وبلاگ دیگرمن

آیت‌الله جوادی آملی: برخی موسیقی‌ها فرشته‌مَنِشی را در آدم احیا می‌کند


مركز خبر حوزه -  آیت‌الله جوادی ‌آملی در پاسخ به پرسشی پیرامون موسیقی ضمن بیان خاطره‌ای در این خصوص، اقسام موسیقی و تفاوت غزل با ترانه را تبیین نمودند.

این مرجع تقلید  در پاسخ به این سئوال که به نظر شما، موسیقی‏های متداول چه تأثیری بر روان آدمی می‏گذارد؟ مرقوم داشته‌‌ است:

ابن سینا (رحمه‌الله) در نمط نهم اشارات و تنبیهات می‏نویسد: گاهی عارف به «نغمه رخم»، یعنی آهنگ ملایم نیاز دارد تا او را متّعظ کند. در درس مرحوم الهی قمشه‏ای (قدس‌سرّه)، وقتی به این قسمت از شرح اشارات رسیدیم (سه نفر در آن درس حاضر بودیم)، پس از درس، از استاد اجازه گرفتیم تا جناب آقای ربّانی خراسانی که از علمای بزرگ تهران بود (یکی از آن سه نفر)، هر شب پس از درس، یکی از غزلهای استاد را برای ما بخوانند که ایشان هم اجازه دادند.

گاه، مناجات یک جوان را اداره می‏کند. گاه نیز یک غزل یا قصیده، کمبودهای درونی او را ترمیم می‏کند؛ امّا لذت غزل هرگز در ترانه یافت نمی‏شود. ترانه لذتی کاذب ایجاد می‏کند؛ اما غزل شهدی است که لذت صادق را به همراه دارد و تا پایان عمر با انسان همراه است. غزلهای حافظ و سعدی چنین است.

به هر حال، اگر کسی خود را با ترانه سرگرم کند، در سنین بالاتر، خود متوجه می‏شود که با ذائقه او هماهنگ نیست، در حالی که انسان با مناجات و غزل انس دیگری دارد. غزل حافظ همیشه می‏ماند و هرچه سن بالاتر برود، انسان با آن بیشتر مأنوس می‏شود.

همه می‏دانیم که آهنگهای طرب‏‌انگیز، خوی حیوانی را در ما زنده می‏کند. آهنگهایی که فرشته‏‌مَنِشی را در آدم احیا می‏کند، به انسان سبکباری می‏دهد و بشر را از شهوت و غضب دور می‏کند نیز می‏شناسیم. به آهنگهای مشکوک گوش نمی‏دهیم.

* موسیقی بر سه قسم است:
1. موسیقی‏هایی که حالتی روحانی در انسان ایجاد می‏کند که اشکال ندارد.
2. موسیقی‏هایی که به مجالس لهو و لعب اختصاص دارد و شهوت را تحریک می‏کند که این دسته نامشروع است.
3. دسته‏ ای از موسیقی‏ها هم مشکوک است، پس با داشتن راه صحیح، دیگر به دنبال مشکوک نمی‏رویم. خواندن غزلها و مناجاتها با صدای خوب، خصیصه ما ایرانیان است. ما ایرانیان به آواز بیش از نواختن علاقه داریم که بسیار خوب است و بیش از آن هم نیاز نیست.

در فرهنگ شیعی ما، مستحب است کسی که اذان می‏گوید، «صیّت»، یعنی خوش صوت باشد تا نیاز قوه سامعه تأمین شود. اشعار خوبی وجود دارد که اگر با صدای خوش خوانده شود، این نیاز انسان را تأمین می‏کند.

از طرفی، اشعاری که در اثر پیمودن این راه فرا گرفته، همه عمر برای او می‏ماند و هرچه سن بالاتر می‏رود، بهره او از این اشعار بیشتر می‏شود

وبلاگ دیگرمن

توضیحی کوتاه درباره طی الارض

حدود 25 سال پیش که کلاس دوم راهنمایی بودم در پاورقی کتاب علوم یادم هست نوشته بود: لامپی که روشن است و نور مداوم دارد در حقیقت در هر ثانیه حدود 50 دفعه خاموش و روشن میشود و چون این حرکت(خاموش و روشن شدن ) سریع است ما متوجه خاموش و روشن شدنش نمیشویم و آنرا روشن مستمر می بینیم

 

در واقع طبق نظریه جناب ملاصدرا تمام عالم هستی اینچنین هستند یعنی هر شیئی در هر آن و لحظه ای نابود میشود و شیئ جدید بوجود می آید واین امر آنقدر سریع است که ما متوجه نمیشویم

 

اصولا رشد و نمو و تغییر اشیا بهمین شکل صورت می پذیرد

قرآن میفرماید :   وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ

كوه‏ها را مى‏بينى، و آنها را ساكن و جامد مى‏پندارى، در حالى كه مانند ابر در حركتند (النمل - 88)

 

پس همه موجودات عالم (1) دارای وجودهای لحظه ای متعدد هستند و خداوند است که هر لحظه به عالم هستی  فیض وجود میدهد اینکه گاهی در مناجات بخدا میگوییم : ای همه بود و نبود من... اشاره به همین لحظه های وجود و عدم ماست

 

پس جسم ما هم بعنوان یک شیئ در عالم هستی  هر لحظه نبود و لحظه ای  دیگر بود میشود

در این عالم بعضی از انسانهای بزرگ که در خط ترک گناه و معصیت گام برداشتند به درجه ای رسیدند که تسلط یا تصرف در عالم هستی یا لااقل بخشی از عالم هستی  پیدا میکنند

 

فرض کنیم  عارفی قصد کند که طی الارض نماید (2) مثلا از نقطه  الف  به  نقطه  ب  برود که بین این دو نقطه کیلومترها فاصله هست  طی مقدمات  و تشریفاتی که  خود واقف است  بر زمان استعلا پیدا میکند  و  نبود جسمش را در نقطه  الف  و  بود  جسمش را  در نقظه  ب  ایجاد  میکند(3)

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1): منظور ما در این عالمی که ما زندگی میکنیم

(2) : معراج نبی مکرم اسلام  دو بخش داشت که بخش اول  طی الارض بوده یعنی : من المسجدالحرام الی المسجدالاقصی...

(3) : اینکه این تسلط و تصرف را خود این بزرگواران دارند و یا فقط ابزار آنراکه اسما الهیست دارا میباشند و باتمسک به آنها اینکار انجام میشود برحقیر روشن نیست

وبلاگ دیگر من